۱۳۹۶ فروردین ۹, چهارشنبه

وطن، برای رهایی از استبداد، بیش از هر زمان به "غدی" بنی صدری نیاز دارد




آقای تاجزاده بعد از 37 سال تکرار دروغ مبنی بر خیانت بنی صدر، حال تخفیف داده اند و می گویند که اولین رئیس جمهور خائن نبود، بلکه غد بود! (1)

در این شکی نیست که در آن زمان خیانتهای شگرف و فاجعه واری رخ داده است.  خیانتهایی مانند گروگانگیری که در واقع کودتایی بر ضد اهداف انقلاب بود و زمینه حمله عراق به ایران را فراهم و اصل ولایت فقیه را تحمیل پیش نویس قانون اساسی نمود و یا مانع شدن از پایان رسیدن جنگ با عراق در خرداد 60 که صدام با پیشنهاد کشورهای عدم تعهد برای پایان دادن به جنگ و دادن غرامت سنگینی موافقت کرده بود و اینکه حتی اگر یکهفته اجرای مرحله آخر کودتا بر علیه بنی صدر را به تاخیر انداخته بودند جنگ به پایان رسیده بود و اینگونه کشتارها و خسارتهای عظیم رخ نداده بود. ولی از آنجا که حزب جمهوری و اقمارش برای استقرار استبداد خود به ادامه جنگ نیاز داشتند، مانع از به پایان رسیدن جنگ شدند. 
بنابراین آقای تاجزاده ندانسته می گویند که معنی تلویحی پذیرفتن اینکه بنی صدر خائن نبود به این معنی است که مخالفان رئیس جمهور در آن زمان  مرتکب خیانت های تاریخی شده اند.
دوم اینکه می گویند بنی صدر غد بود! یعنی غد بودن بنی صدر، سبب انجام کودتای 30 خرداد و اینگونه تبدیل انقلاب به ضد انقلاب و انقلاب را وارد فاز دوران کشتارها و سرکوبهای عظیم کردن، شد و فرصتهای تاریخی را برای رشد وطن از بین برد.
حال نسل جوان نیاز دارد تا معنای این <غد> بودن را بفهمد: 
- غد بودن بنی صدر به این معنی بود که بنی صدر حاضر نبود وارد جنگ قدرت شده و برای حفظ و گسترش قدرت خود (همانگونه که آقای خمینی در آخرین پیامها به او قول داده بود.) دست از دفاع از آزادی ها، مردمسالاری و دیگر اهداف انقلاب بر دارد و اینگونه بر سر مردم و انقلاب با ذوب شدگان در قدرت بده و بستان بکند.

- غد بودن بنی صدر به این معنی بود که حاضر نبود، بر عکس اقای خمینی، عهد خود را با مردم برای حفظ و توسعه قدرت بشکند و برای وفادار ماندن به عهد خود، حاضر به انجام هیچ سازشی با اصحاب قدرت حزب جمهوری و مجاهدین انقلاب اسلامی و دیگران نبود.

- غد بودن بنی صدر به این معنی بود که حاضر نبود اولین منتخب تاریخ وطن، حقارت و خفت بازی نقش تدارکاتچی و آلت خمینی جماران که بر علیه خمینی پاریس دست به کودتا زده بود شدن را بپذیرد و از جمله در پاسخ به آقای خمینی که به او پیام داده بود:"....این کشور نیز پس از من کسی را ندارد، دوست دارم که شما خود را حفظ کنید و در منصب خود باقی باشید..." که البته شرط آن همکاری در باز سازی استبداد بود، جواب داده بود:":"...عنوان ریاست جمهوری برای من شانی نیست که بخاطر آن از ارزشها و عقایدم بگذرم. اگر من قادر به خدمت نباشم هیچ دلبستگی به این عناوین ندارم. اگر دنبال آلت هستید آلت فراوان است، از من چنین انتظاری نداشته باشید، شاه سرنگون نشد تا بساطی بدتر از ان جانشینش شود...."

بله آقای تاجزاده! غد بودن به این معنی بر عهد خود با مردم و جان جهان، ایستادن و وفادار ماندن است و واقعا چه زیبایی و انسان ماندنی بالاتر از این؟

همان غدی سبب شده است که در سخت ترین شرایط زندگی در تبعید و تهدید مداوم ترور و فشارهای سخت مالی و روانی و طوفان تهمت و توهین و تحقیر و سانسورهای همه جانبه، و با وجود پیشنهادهای مکرر، در استقلال و بر استقلال و مستقل از هر قدرت خارجی بماند و بایستد و محل عمل خود را در خارج از رژیم و داخل جامعه ملی ایران بر گزیند و اینگونه زبان وجدان جامعه ملی، که اکثریت نخبگانش سر در بند سر زلف قدرت داخلی و خارجی دارند، شود و مظهر غرور ملتی در جهان که می بینند که اولین رئیس جمهور، یکی از تاریخی ترین ملل جهان، بر سر عهد خود با مردم و انقلاب و آزادی ایستاده است و تکان نخورده است و به قدرت، نه گفته و نه می گوید.
ایران، برای رها شدن از استبداد ضد انقلاب تبهکار حاکم و استقرار جمهوری شهر وندان در استقلال و آزادی در راه رشد فقر شکن و گسترش عدالت اجتماعی، بیش از هر زمان به این گونه انسانهای <غد> نیاز دارد.

(1) نقل از مقاله آقای تقی رحمانی: 
بازرگان بنویسیم، هاشمی بخوانیم و بهشتی ستایش کنیم؟

http://news.gooya.com/2017/03/post-2199.php

۱ نظر: